آوین زیبا
آوین خوشمزه
تابستان 1391
آوین خیلی کوچولو :)
آوین و علاقه به کتاب
آوین جونم اشتیاق تو برای شنیدن و ورق زدن کتاب چقدر زیاد بود شاید برای این بود که من و بابایی تو رو زود با کتاب آشنا کردیم. عاشق قصه های می می نی و پو پو و خانم کوچولوها بودی و مجموعه کتابهای شیمو خانم رو با لذت و هیجان گوش می دادی . شعرهای لالایی رو خودت حفظی و می گی برام بخون تا خوابم ببره . نازنینم عاشق داستانهای میکی موس و مینی شدی، جوری که جدا کردن تو از میکی غیر ممکن بود . همه جا با میکی بودی از مهمونی گرفته تا پارک و فروشگاه و همه جا . کتابهای میکی و تمام سی دی های میکی رو از حفظ بودی یادم نمی ره یک شب با اصرار زیادت ٤ بار یک کتاب چند قصه ای از میکی رو خوندم و ب...
نویسنده :
زهره
2:37
شروعی زیبا در وبلاگ
آوینم با اینکه پس از 4 سال نوشتن در وبلاگت رو آغاز کردم می تونم بگم تمام لحظه های زیبای با هم بودنمان ، خاطرات و عکسهای زیبایت این وقفه را جبران میکند . نازنینم باید بگم نوشتن خاطراته هر لحظه با تو بودن، نه در جمله و نه در صفحه و بیان نمی گنجد . با همه مشغله هایم برای تو دخترآروم و باهوشم می نویسم و خاطرات با هم بودنمان را یکی یکی از نو ورق می زنیم تا مامان زهره بتونه بیش از پیش عشقش و حس مقدس مادریش رو که بیانش وصف ناپذیره برات بگه . &n...
نویسنده :
زهره
4:16